وصیت نامه عباس اناری علیزاده
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ”نپندارید آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانند بلکه آنان زنده می باشند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند. (قرآن کریم)”
به نام الله اینجانب بنده حقیر و کوچکش شما عباس اناری علیزاده این وصیت نامه خود را شروع می کنم. با درود و سلام فراوان به پیشگاه منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی این یگانه ربهر امت مسلمان و با پیروزی زودتر رمزندگان اسلام، زنده ماندن قائم مقام رهبری آیت الله منتظری، آزادی اسراء ، شفاء معلولین و مجروحین، صبر و اجر الهی به خانواده های شهدا و خانواده این حقیر و سرنگونی صدام و صدامیان و خلاصه تمامی موانع های اسلام و انقلاب.
اینجانب پس از شش سال جنگ این دفعه به این طریق موفق شدم که به جبهه بیایم. من از همان اوایل ها تقریباً بود که از خدا تقاضا کردم و خواستم که هر موقع لازم به وجود بنده شد بنده را توفیق به انجام این امر الهی – انسانی بدهد که بنده بعد از گذراندن دوران تحصیلی، و خدمت وظیفه به علت کم بینایی یکی از چشمهایم معاف گردیدم و بعد از اینها همه شروع به کارهای مختلف کردم از جمله کشاورزی – کارگری – و همچنین کار کردن در شرکت تا اینکه به دستور فرماندهان محترم بنا بر تشکیل 500 گردان برای بازکردن راه کربلا بنده هم موفق شدم که یکی از رهروان راه حق و حقیقت باشت و اسمی از خود اگر حسین بن علی (ع) قبول بکند در لیست انصارش نوشته شو د و من به صدام و صدامیان می گویم که اگر با این بمبهای شیمیایی اش بدن من را بسوزانند و از این کالبد دنیایی فقط دودی به هوا بلند شود و این دود تبدیل به ابر شود از آن بلند آسمان به غرش درخواهم آمد و خواهم گفت: مرگ بر صدام ضد اسلام. الله ابکر، خمینی رهبر. اسلام پیروز است ، کفر جهانی نابود است. و بنده کوچکتر از آن هستم که پیامی برای شما امت حزب الله انار بدهم و امیدوارم که به بزرگی خودتان این مطالب را رعایت نمایید. پیرو خط رهبری و ولایت فقیه باشید. ادامه دهنده راه شهدای راه حقی و حقیقت باشید. خواهران حجاب را آن طوری که مورد پسند خدای متعال است رعایت نمایید. بازرایان حالا دیگر یک خورده به خود بیایید و دست از این ظالمیت بردارید. صفوف نماز جمعه را هرچه باشکوهتر برگزار کنید.
هشتم مهر 1344، در روستاي انار از توابع شهرستان رفسنجان چشم به جهان گشود. پدرش علي، كشاورز بود و مادرش صديقه نامداشت. تا پايان مقطع راهنمايي درس خـواند. كارگر شركت راه آهـن بـود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفتم بهمن 1365، در شلمچه براثر جراحات جنگي شهيد شد. مزار وي در امامزاده صالح (ع) زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه