بسم الله الرحمن الرحیم
با ستایش خداوندی که ما را از نیستی به هستی آورده و ما را نعمت های بیکران بخشید.
با ستایش خدایی که برای هدایت انسان ها پیامبران با دلایل روشن فرستاد.
با ستایش خدا وند که جهاد را مورد آزمایش بندگان معرفی خودقرار داده است.
با سلام و درود خداوند بر تمامی پیامبران خدا از ادم تا خاتم(ص) و بر تمامی شهیدان راه حق و حقیقت و بر تمامی ملت مسلمان و شهید پرور ایران خصوصاً خا نواده های شهیدان – مجروحین – معلولین – اسراء و مفقودین. با سلام و درود خداوند بر تمامی اولیاءالله و بر امام زمان و نائب بر حقش خمینی که با رهنمودهای پیامبر گونه اش مسلمین را برای زمینه سازی حکومت جهانی مهدی(عج) رهبری میکند. وصیت نامه ام را شروع می کنم: این سومین وصیت نامه ای است که دارم آن را می نویسم و امیدوارم که این وصیتنامه آخرم باشد و مورد لطف و کرم خدای بخشنده و مهربان قرار بگیرم.
وصیتم به پدر و مادر غم پرورم این است که مادر خود را بجای زینب قرارده. پدرم خود را بجای خانواده های شهیدان و پدران آنها قرارده. پدر و مادرم صابر و شکیبا باشید و اسلام را تا آخرین فرزند و آخرین قطره خون خود یاری کنید. امام عزیزمان را تنها نگذارید. مبادا شیطان شما را گول بزند و سخنی ناروا از دهان شما بیرون بیاید. صابر و شکیبا باشید که خداوند صابران را دوست دارد. پدر و مادرم از این که سال ها برای من رنج و زحمت کشیده اید شرمنده ام. تا به حال نمی دانستم و حالا که می دانم چاره ای ندارم زیرا که اسلام در خطر است. همان گونه که امام عزیزمان می فرماید: «اسلام چیزی است که همه ما باید فدای آن شویم.» پدر و مادرم همه باید از این دنیا بروند، ما هم باید برویم. چه خوش که در راه خداوند بزرگ، در راه خدایی که ما را آفریده و آخرت ما به دست اوست برویم. پس ناراحت مباشید. امیدوارم که خداوند شما را در آخرت با فاطمه و با پیامبر و با ائمه اطهار محشور بدارد. وصیتم به خواهران وبرادرانم این است که استقامت ورزید و مواظب باشید که شیطان شما را گول نزند که مبادا سخنی ناروا از دهان شما خارج شود و مسئولیت شما سنگین است. مواظب باشید که به مسئولیت خود عمل کنید. خواهرم حجاب تو از خون من رنگین تر است. حجاب خود را حفظ کنید و در تمام جماعت ها مانند نماز جمعه و دعاها شرکت کنید. مبادا سخنی از دهان شما بیرون بیاید که دشمنان اسلام شاد شوند. چنان استقامت ورزید تا دشمنان اسلام خفه شوند. به دوستان و خویشانم وصیت می کنم که اسلام را یاری کنید. مبادا بنشینید و بگوئید که دیگران این کارها را انجام می دهند. در خط رهبر عزیزمان حرکت کنید. امام را تنها نگذارید. کسانی که می خواهند سوءاستفاده کنند جلو آنها را بگیرید که شهیدان و من راضی نیستیم که کسی بر علیه امام وجمهوری اسلامی اقدامی کند، حتی اگر برادر و خواهرم باشد.
ملت ایران، خود را تک تک جای حسین قرار دهید و خود را جای او بدانید. در کربلا او چه کرد؟ شما هم همانگونه که کرده است، عمل کنید. مبادا کوفیان باشید. به پا خیزید و تا آخرین قطره خونتان اسلام را یاری کنید و رهبر عزیزمان را تنها نگذارید.
وصیتم به رزمندگان، نیت را خالص کنید. از هرزه گویی در جبهه بپرهیزید که اینجا تجلی گاه نور خداوند است. سخنان ناروا نزنید و آن طور عمل کنید که شهیدان صدراسلام عمل و پایداری کردند. قدر امام را بدانید و سخنان او را.
شهید یوسف عباس آبادی در سال 1345 در رفسنجان پا به جهان هستی گذاشت. یوسف دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود بطوری که همه را بخود مجذوب می کرد. او علاقه خاصی به ائمه اطهار داشت و در اکثر مجالس و مراسمی که به همین مناسبات برپا می شد شرکت فعالانه داشت. سال سوم راهنمایی بود که تحصیل را رها کرد و طی سه مرحله عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید. تا اینکه در مورخه 65/4/12 در عملیات کربلای یک در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش به سینه و پا و دست شربت شهادت را نوشید.
راهش پر رهرو باد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه