محمدحسین شمس الدینی لری

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمتی از وصیت نامه برادر محمدحسین شمس الدینی
با سلام درود فراوان به امام بزرگوار و ارجمند حضرت امام خمینی و سلام و درود  خدا بر امامان و رهبران راستین تشیع که درس پیروزی خون بر شمشیر را خود عمل کردند و به دیگران آموختند إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ای رسول  ما بیاد آر هنگامی که آسمان دو شکاف شود.
اللّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنْ جُنْدِكَ فَإِنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ
خدایا مرا از لشکریان خود قرار بده که فقط سپاه تو پیروزند.
مپندارید کسانی که کشته شده اند مرده انده بلکه زنده اند و در نزد خدای خویش روزی می خورند.
إِنَّ اللَّهَ اشتَرى مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ بدرستیکه خدا می خرد از مومنین جان و مالشان را و در عوض به ایشان بهشت را می دهد.
وصیتی دارم به ملت ایران ای ملت عزیز ایران در هیچ حالت جنگ را فراموش نکنید و به میادین جنگ روی آورید آستین های خود را کشیده و به میادین حضور داشته باشید مبادا از جنگ عقب روی کنید که خداناخوسته خون شهدا پایمال و این انقلاب اسلامی از بین می رود. دشمن در انتظار فرصت مناسب است که ضربه به اسلام بزند و سلاح در دست گیرد و به دشمن نشان بدهد ملت ایران جهاد می کند. و ای خانواده های شهدا شما برای شهیدانتان گریه نکنید و اگر یاد آنها افتادید یادی از حسین کنید که در دشت کربلا تنها و غریب بود و جنگ کنید ای ملت ایران بجنگید تا اینکه آیه (وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ) تحقق بخشد . خدایا تو شاهد باش که هیچ انگیزه ای جز شهادت در راه تو نداشتم.و اما شما ای رزمندگان راه حق و حقیقت که جان عزیز و پرعظمت خود را در زیر آتش پاره پاره می کنید و به خدا قسم شما به اندازه بهشت ارزش دارید و کمتر از آن خود را نفروشید که ضرر کرده و اما ای ملت ایران بروید راهی که پدران و برادران دینی شما رفته اند و از شهادت نهراسید که شهادت فوز عظیمی است و اولین قطره خون هر شهید کفاره گناهان اوست و اما ای برادرم شما از دست رفتن برادرتان ناراحت نباشید خدا را شکر کنید که برادر شما در راه خدا کشته شده است و خدا را شکر کنید که با خدا معامله کرده اید. ای برادرم شما فکر کنید ببینید چه معاملعه ای کرده اید. در اینجا برادران شما فروشنده و خدای تعالی خریدار است. برادرم شما برادر خود را فروختید و خدا قیمت این جنس فردای قیامت به شما بهشت جاودان خواهد بخشید. ناراحت نباشید از اینکه از برادرتان دور هستید و اما ای همسرم دوست داشتم با شما باشم و با یکدیگر زندگی خوبی داشته باشم و اما زحماتی که شما کشیده اید بنده رفتم و افسوس نمی توانم جبران کنم و شما اجرتان را از خدا بگیرید و امیدوارم در صحرای قیامت با هم محشور شویم و ای همسرم شما زحمات زیادی کشیده اید خدا به شما اجر و صبر دهد. ای همسرم فرزندانم را چنان تربیت کنید که حسین گونه و زینب گونه باشند و من رفتم به جبهه برای اینکه دستور رهبرم را جبران کنم به جبهه شتافتم و در جوار خدای تعالی به درجه شهادت و فیض شهادت رسیدم که شهادت بزرگترین پیروزی است. محمدحسین شمس الدینی

يكم ‌آبان 1343، در روستاي آبدر از توابع ‌شهرستان رابر چشم به جهان گشود. پدرش‌ حسن و مادرش عالمه نام داشت. خواندن‌ونوشتن را مي‌دانست. سال 1362، ازدواج‌ كرد و صاحب‌ چهار پسر شد. از طريق جهاد سازندگي به عنوان راننده به جبهه اعزام شد. نوزدهم بهمن 1367، با سمت راننده در پاسگاه زيد عراق بر اثر واژگون شدن غلطك به شهادت رسيد. مزار وي در روستای گنجان تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.