الحمد لله الذی هدینا لهذا و ما کنا لنهدی لولا ان هدینا الله و صلی الله علی خیر خلقه محمد و اله الاطهار صلوات الله علیهم
قال الله تعالی فی کتابه المجید :یا ایها الانسان انک کادح اله ربک کدحاً فملا قی (سوره انشقاق)
ای انسان البته با هر رنج ومشقت د راه اطاعت حق بکوشی عاقبت به حضور پروردگار خود می روی و به ملا قا تش نا ئل می شو ی .
انا الله و انا الیه را جعون
ما همه از خدا ییم و بسو ی او مرا جعت می کنیم .
الذی خلق الموت و الحیو ة لیبلو کم ابکم احسن عملا ً (سو ره ملک از آیه دو )
خدا یی که مرگ و زندگی را افرید تا بیا زما ید که کدا میک ازشما نیکوتر است با سلام و درود خدا وند بر امام عزیزمان که ما را ازاعماق ظلمات طا غوت به اوج کمال یعنی جا نبازی در راه معبود و دفاع از قران رسا ند و با درود به روان شهدای راه قرآن و تمام اسرا و مفقودین ومعلولین و مجرو حین و رزمندگان و خا نواده های این عزیزان و تمام انسا ن های که در سراسر جهان ازراه حق و انسا نیت دفاع می کنند .
و اما بعد این حقیر علی طا لبی قصاب فرزند غلامر ضا دارای شماره شنا سنا مه 391 متولد سال 1338 در شهرستان ر فسنجان معتقد به مکتب حیات بخش جها نی اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری و پیرو ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان (عج)و منتظر ظهور ان حضر ت امام عصر و مقلد و مجتهد جامع الشرا یط زمان امام خمینی دام ظله و صیت ها یی دارم که در اینجا ذکر می کنم امید است که مورد رضای پرور دگار قرار بگیرد درمورد نمازو روزه سعی دا شته ام که اگر قضا شده اند بجا آورم و لی با این حال برای احتیاط اگرامکان دارد در حدود سه سال نماز قضا و یکماه روزه قضا به هرطر یقی که می توا نید یا با همت خو دتان (همسر ،برادران ، خواهران و خانواده) و در غیر این صورت با ؟؟؟گر فتن .
البته وصی من همسرم می باشد چون به مسا ئل و قرض ها و ؟؟؟من بیشتراگاه است و مورد اعتماد این حقیر می با شد ولی برادر عزیزم محمد رضا و خانواده خودم و خانواده همسرم در عمل به این وصیت ها امیدوارم کمک کند واین بیا نگر این مسئله نیست که والدین عزیزم خدای ناکرده مورد اعتماد نیستند خیر انها هم مورد اعتما دند و مورد احترام و انشاءالله کمک می کنند ولی چون چند سال دربم بوده ام به مسائل انجا همسرم بیشتر اگاهی دارد.مبلغی حدود هزار تومان احتیاطاً بابت خمس پرداخته می شود .
اما به کسا نی که مقروض هستم نام انها را می آورم مقدار ومبلغ انها را قبلاً نوشته به همسرم دادم و یا در دفترچه داخل کیف مدرسه نوشته ام :قرض پدر محترم که امیدوارم که ببخشد.قرض برادرم که با ید پردا خت شود تا زندگی خود را راه بیندازد .قرض خاله همسرم بدهی بابت سفر مشهد به آقایان جان آقایی و مبصرفرد و دیگران.بدهی قرض الحسنه ولی عصر بم .بدهی وام با نک ملی وهر کس که ادعای طلب داشت و در ادعای خود صداقت داشت و همچنین بدهی کربلایی معصومه این قرض ها رابا فروش ماشین لندور یا از هر راهی که صلاح می دانید ادا کنید مقداری نوار و کتاب در خانه است که به صاحبان آن رد کنید یک فانسقه و بلوز نظامی داخل ساک است که متعاق به بسیج بم است به آنها رد نمائید .اما یک مسئله اساسی را مطرح میکنم و آن این است که همسرم که ازهمان اول با همه سختی ها و کمبود ها ساخته وجود قسمت عظیمی ازبار زند گی رابردوش گرفته شریک زند گی من است بغیر از بعضی وسائل دیگر همه چیز را با حقوق ایشان وخودم تهیه کر ده ام پس نصف انها را تقر یباً ایشان مالک است و خانه را نیز که سندمو قت ان به نام حقیرمی با شد ایشان نیز شر یک می با شد و همچنین مهر یه ایشان که چهارده سکه بهار ازادی طلا است به ایشان بد هکارم که ایشان می توا نند ازسهم من در مالکیت خانه به مقدارارزش آن ؟؟؟متملک شوند البته درمورد حق همسر ی من خیلی با لاتر ازاین حر ف ها بد هکارم که امید وارم ببخشند و بقیه ای اگر دا شت و ماند طبق دستور شر ع و فتوای امام است عمل کنید .فرزندان عزیزم فا طمه و محمد صا دق که حق پدر ی را نتوا نستم در مورد انهارعا یت کنم بدا نند که زمان دنیا چیزی ندارم برای آنها بگذارم و امیدوارم این به نفع آنهابا شد و با عث برخورد بیشتر انها با مشکلات و تقویت اراده انها شود ووابستگی انها به دنیا زیادنشود و به موقع بتوا نند دل ازدنیا ببر ند فقط مقدار ی کتاب است که امیدوارم درزمان بلو غ فکر شما استفاده کا فی ازآنها را ببرند دراین را بطه مسا ئلی را دردفترچه ای نوشتم امید وارم بد ستتان بر سد به اضا فه دفترچه ای که در خانه است .دربرا برپدر ومادرعزیزم بسیار شر منده ام که نه کار ی برای انها دردنیا انجام دادم ونتوا نستم بعد از مرگم چیزی برای انهادا شته با شم گرچه شما احتیا ج به این حقیر سرا پا نقص ندارید ولی من احتیا ج به عفو و بخشش و دعای شما دارم همچنین خواهر و برادرانم که حتما ً مرا عفو کنید و دعا کنند واز عمه و اقوام وخا نواده همسرم و هم دا مادهای محترم نیز طلب عفو ودعا دارم که خیلی به من لطف کرده اند خدا اجرتان دهد .
اما نگهداری فرزندا نم با اینکه هم خانواده خودم وهم خانواده همسرم شا یستگی دارند به عهده همسرممی گذارم می دا نم که با تمام وجود آنهارا دوست دارد ومربی خو بی برای آنها می با شد و امید وارم
به فضل خدا و تو جه امام زمان (عج)همسرم بتوا ند این بار مسئو لیت را با صبر و شکیبا یی به مقصد برساند ان شا ء الله .درمورد دفن این حقیر اگر والد ینم را ضی می شد ند می خوا ستم که درمن رادربین شهدا بم باشم در نزدیکی قنبربیگار ی دفن شو م و لی اگر آنها نمی توا نند تحمل کنندهمسر عزیزم که صا برتراست و استقا مت بیشتری دارد به خاطر رضای خدا هرگونه که انهاراضی می شو ند قبول کنند و بدا ند که در راه زینب (س) قدم برمی دارد و ایثاری دیگر به ایثارهای ارزشمندش اضا فه می کند وهمه ما با ید متو جه باشیم همه چه مادرم و چه خواهرا نم و چه همسرم و چه پدرو برادران و خانواده همسرم باید به خدا پناه ببریم که شیطان صبرما را نگیرد وخدا ی نکرده برای اما نتی که درنزد مابوده و به صا حب اصلی ان تحویل داده اعتراض و شکوه دا شته با شیم بلکه با ید عا جزا نه ازخدا صبر بخوا هیم و بگو ییم خدا وندا ترا شکر که عزیزی را به ما بخشید ی وبه عنوان قربان یراهت ازما پذیر فتی وما توا نستیم عملا ً در راه حسین (ع)و زینب (س)وفا طمه (س)قرار بگیریم و قطره ای از دریای غم و درد دل انها را دردل جای دهیم پیو سته ازخدا بخوا هید که ازشما بپذیر د و این مسئله مهم را نیز فرا مو ش نکنید که عمردنیا و این جدا یی ها بسیارکو تاه است و با لا خره فراق ها تبدیل به و صال می شود پس کاری کنیم که می دانی بسیارنزدیک است شر منده در پیشگاه پروردگاربا شیم اصلا ً صبر در ایمان است و پیکر بی سر جان و حر کتی ندارد واگر پیوسته به مصیبت های اهل بیت (ع)بیندیشیم مصیبت ما بسیارنا چیز جلوه می کند .البته تنها و تنها براساس احسا س وظیفه ومسئو لیت دربرابرخدا قدم به جبهه گذا شتم و یار یاین جبهه یاری اسلام است اگر اسلام را مهمتریت مسئله خودبدا نیم دفاع ازان وا جب است و اسلام هم اکنون در خطر کفرقرارگر فته و این ازتمام مسا ئل زند گی مهمتراست و عزت وشرف انسان در این جنگ نهفته و خوار ی و ذلت و شکنجه رو حی در دوری ازجنگ و انقلاب و گوشه نشینی نهفته است و مطمئن با شید اگر این حقیر در راه خدا فدا شوم افتخاراست برای خودم و فرزندان و باز ماند گا نم و عنا یت بیشتری ازجا نب خدا شا مل حال شما باز ماندگان خواهد شد .ای بسا چیزهایی را شما نا پسند دارید وبرای شما ناراحت کننده است ولی خیر بسیار کثیری در آن نهفته است .عزیزانم اگر سخنان این حقیر را حق می دا نید چند مسئله را هرگز فرا موش نکنید. قران خواندن مداوم –تفکر در معانی-مطالعه در احادیث و روایات-توسل به ائمه (ع)خواندن دعاهای کمیل ندبه-تو سل خمس عشره-جا معه کبیره زیارت عاشورا و …شرکت در مجالس مو عظه و عزادار ی ائمه (ع)و مسا جد نماز سر و قت -نمازدرنیمه ها یشب که این یکی بسیار درروح و روان و وجود انسان اثر خواهد گذا شت و رمز موفقیت انسان های بزرگ است احترام و محبت به دیگران -دل کندن از مادیات و انفاق و بخشش انها -مطالعه کتب سو دمند و نثارکردن جان و مال درموقع لزوم در راه اسلام وجدا نشدن ازامام است و انتظارامام زمان(عج)در مورد ارحام (خو یشا وندان )که این حقیر سعی کردم طوری عمل کنم که با عث رضای خدا با شد ولی باز احساس می کنم کوتاهی کر ده ام با ید بیشتر دررابطه با انها و رسیدگی به انها دقت شود البته اگر با عث ؟؟؟می شود با ید طبق نظر علما ی متعهد با انها عمل کرد و امیدوارم اقوام و خو یشان بدا نند که هرکارکر دم دررا بطه با انها از روی هوای نفس نبود .
اگرطالب کمال روحی و فکر ی و اخلا قی هستید حتما ً کتابهای شهید دستغیب را مرتب مطالعه کنید و سعی کنید به مرور انها را پیاده کنید درمراحل بالاتر با کمک اهل علم ازاثار شهید مطهر ی وعلامه طباطبایی و دیگر بزرگان حتماً استفاده کنید البته دررا بطه با مسا ئل فوق خیلی مطلب دا شتم که جدا گانه نو شتم امید وارم که خدا وند در انها نور و خیر وبرکت قراردهد.اما والدین ازخدا وندمی خوا هم که مادر محترم وزحمتکش و دلسوزم را با فاطمه زهرا (س)محشور کند مادرم مرا عفو کن و مرا در نیمه های شب دعا کن ازپدر محترم تقاضا دارم در مجالس روضه خوانی گاهی اوقات ثوابی از مجلسی رابه ما اهدا کند و ما را پیوسته دعا کند.برادر عزیزم محمدرضا که دبیری متعهد است امیدوارم مرا عفو کند وبرایم دعا کند و از خدا
می خواهم که تمام در های رحمتش را برای تو و دیگر برادران و خوا هرانم باز کند و عاقبت به خیرتان کند.
ازعمه و دا ماد ها ی عزیز آقای افضلی و یحیی پور طلب عفو و دعادارم امیدوارم در قلب شما انوارالهی درخشش بیشتر کند .از خواهران عزیزم زهرا ،بتول ،حبیبه ،زهره طلب بخشش و دعا دارم ازخدا خوا هانم شما را پیروان واقعی زینب(ع )قراردهد از خدا می خواهم که بردران عزیزم حسین و عباس و مجید را نیز در راه قران و اهل بیت (ع)قراردهد وبا انها محشورکند.خدا یا همان طور که همسرم مانع من نشد و تمام زحمات زندگی را متحمل شد و با عث شد من بتوا نم به دفاع از ملتم بر خیزم خدا وندا تو نیز بهتر ین هدا یت ها و اجرها و زحمت هایت را بر او نازل فرما و بر صبر و استقامتش بیفزا و قلبش را ما لا مال از عشق به خودت گردان و در تربیت فرزندان مو فقش بدار .
زند گینامه شهید بزرگوار علی طا لبی اقتباس از یا دا شت های ایشان
بنام ان کس که بیافرید و پرورش داد .هدا یت نمود و سپس به سوی خویش فرا خوا ند.دررفسنجان آبان ماه 1338 بدنیا آمدم نقش اصلی را در تربیت من و دیگر خواهرا ن و برادرانم مادرم ایفا کرد که خداوند به او اجر عظیم دهد دوران تحصیل را در رفسنجان پشت سر نهادم و در سال 1357دیپلم علوم تجربی گرفتم. بدنبال ادامه راه زند گی عازم تهران شدم و پس از تلاش زیاد به نیروی هوایی برای همافری رفتم بیش از یکماه آنجا نماندم.علت خارج شدن نبودن معنویت و زندانی احساس کرد خودم بود همان زمانی که ما داخل پادگان بودیم مردم را به رگبار می بستند و برای ما سخنرانی می کردند که بله عمال شوروی درحال فعالیت برای بدام انداختن ایران هستند و شوروی نیروهایش را به مرز ایران انتقال داد و آنچه که برای تغییر افکار لازم بود بیان می کرد و من ازانجا زده شده بودم دفعه اخر که اجازه خروج به من دادند دیگر نرفتم و به شهر خودم امدم نمی دانم دقیقاً مرحله ای از انقلاب دارم در تظاهرات مردمی شر کت می کردم ؟؟؟در سال 1358 به تربیت معلم کر مان ؟؟؟ودر اموزش ابتدا یی مشغول تحصیل گشتم و در اخر برای ر شته عربی -دینی امتحان دادم و در هر دو مو فق شدم به لطف الهی .درمدت زما نی که دا نشجو ی تربیت معلم بودم سعی کردم که در جر یان انقلاب با شم ازانجا که زمان ما مصا دف بود با به قدرت رسیدن بنی صدر بیشتر فعالیت ها یمان درجهت افشای چهره نا پسند بنی صدر بود محل کارم رفسنجان افتاد ولی به اصراریکی ازدبیران که اهل رفسنجان و محل خدمتش بم بود جا یم را عوض کردم .اما به خدمت سرباز ی خودم که مو فق نشد م کارم را شروع کنم .ان شا ء الله که بتوا نم این مسئو لیت راکه ادامه راه پیا مبران است به نحو احسن انجام دهم .سپاه را برای انجام خد مت سر بازی انتخاب کردم و برای این به سپاه امدم که معنو یت دا شت و رو ح اسلام بیشتر در ان موج می زد .خود را مهیا ی جبهه ر فتن نگه دا شتن و باز مبارزه از درون و بیرون و شکست پیروزی و …انتظار .گرچه به مطا لعه و کارهای فرهنگی خیلی علا قه داشتم هروقت مطالعه میکردم می بینم که صفات خوب و ضعیف شده و صفات نا پسند آشکار می گردد از یاد نبرید ؟؟؟؟؟؟؟مطالعه و کلا س انقدر کم است که ضربه های فراوانی وارد کرده و میکنند و ما ؟؟؟کمبود شدیدی در خودم در مورد آگاهی بیشتر به مسائل اسلامی احساس می کنم کاش مدتی می توانستم به حوزه عفیف اجتماعی که افراد عالم و خداجو درآن است بروم و روح تشنه خودم را سیر آب کنم و دوباره به جامعه برگردم .در شهریورماه 1360 به شهرم امدند و خدمت سربازیشان را در سپاه پا سداران انقلاب اسلامی به واحد تبلیغات انتشارات اغاز کردند در 17 اردیبهشت سال 1361 که مصادف بود با مبارزه مسعود امام علی (ع)یعنی سیز دهم ماه مبارک رجب تشکیل خا نواده دادند حا صل این ازدواج دو فرزند می باشد به نام های فا طمه چهار ساله و محمد صادق 16 ساله .طی این مدت بارها به جبهه برای انجام و ظیفه ؟؟؟ بو دند آینده انقلاب اسلا می بسته به ؟؟؟دادم جنگ تحمیلی و تلاش در جهت پیروزی ان است .آخر ین باردر تاریخ 26 شهریورماه عازم جبهه شدند پس ازگذشت قریب دوماه به مر خصی امدندو دوباره رهسپار جبهه گشتند .سپس در سحر گاه نو زدهم دی ماه طی عملیات کربلای 5 بد نبال نبردی دلیرانه بسوی معبود بال گشودند و با خون پاکشان ؟؟؟عشق ، معشو ق دیرینه را امضا کردند .بنا به گفته یاران و همرزمان چه با شکوه گذشت لحظا تی که پیکر عزیزش ارام بر روی ز مین قرار گر فت چر خشی برپهلوی را ست کرد ورو به قبله جان عزیزش را تقد یم خریدارحقیقی نمود درحالی که جویباری ازخون سمت قبله را گر فته و پیش می ر فت می ر فت تا تزلزل ایجاد کند درپا یه های ظلو و استکبار و تحقق بخشد و به آیه و نو ید ان نحن علی الذین استضعفوا ای شیر بیشه شجا عت و ای عابد همیشه بیدار محراب شهد شهادت به کا مت گوا را و شیرین ..
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه