علی ناجی زاده اناری پور

بنام معبود یکتا و به نام مهربانترین مهربانان و به نام آن خالقی که اگر بندگانش او را می شناختندیک لحظه از شدت عشق به او زنده نمی ماندند وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

مپندارید آنانکه در راه خدا کشته شدند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.

(سوره آل عمران آیه 169)

من نمی دانم در مورد مقام شهید چه بگویم بلکه از زبانم ساخته نیست شهیدان عاشقان الله هستند و معشوقشان کسی است که قابل توصیف نیست شهید مانند پروانه که آنقدر دور شمع می گردد تا خود را فانی می کند خود را در دریای هستی فانی می کند شهیدان کسانی هستند که شیرینی شربت وصل با معبود خود را چشیده اند و شربت شهادت از عسل برای یک شهید شیرین تر است و بالاترین مقامی است که خداوند آن را نصیب بندگان خاص خود می کند دو ستان ،عزیزان ، بزرگتران و پدران همواره در زندگی خود تیز هوشی و زرنگی بخرج دهید مسلمان باید زرنگ باشد و همواره در مورد تمام مسائل که می گذرد کاملاً فکر کند و درست است که می گویند گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ولی این شعر در بسیاری موارد درست نیست.یعنی سعی نکنید خود را همرنگ جماعت کنید.بلکه کاملاً از نیروی عقلی که خداوند در اختیار شما قرار داده استفاده کنید که فردای قیامت در مقابل آن مسئولیت خواهید داشت.امروز تمام دنیای کفر در مقابل اسلام قرار گرفته است و این اسلام پیروز نخواهد شد مگر با یاری ما ایرانی ها موفق نخواهیم گشت مگر باز دادن بهترین عزیزانمان یعنی امروز اسلام با خون بهترین عزیزان آبیاری می شو د و ما برای اینکه از زیر سلطه گری و ستمگری بیرون آییم باید عزیز بدهیم و هیچ راهی نیست و ما از علی اکبر و امام حسین عزیزتر نیستیم همان طور که او کشته شد ما باید کشته شویم و ما باید مردانه بایستیم دشمن ؟؟؟ازکودک شیر خوار (علی اصغر )صرف نظر نکرده و امروز هم دشمن ما از کودکان شیرخوار و از هیچ قشری از جامعه اسلامی صرف نظر نمی کند دوستان از کتاب آسمانی خود یاری بجوئید و در زندگی خودی جدی باشید.دشمنان ما در عمل کردن به بعضی از سفارش های قرآنی مبنی بر علم و پیشرفت از ما سبقت گرفتن ما که به پیام رهبر کبیر انقلاب لبیک گفتیم وبه جبهه های حق شتافتیم و خود را در دریای بیکران هستی فانی کردیم اما در زندگی خود قاطعانه برخورد کنید مخصوصاً همکلاسی هایم در درس خواندن خود جدی باشید و نگذارید دیگران از ما پیشی بگیرند خدا را ستایش کنید و من ستایش می کنم که ما را در مقطعی از زمان آفرید که هم زندگی اش و هم مرگش با هدف است امام را دعا کنید و نماز جمعه و جماعت و دعاها یادتان نرود چرا که اینها هستند که ما را یار ی می دهند و یا بواسطه آنها پیروز شدیم .هر مشکلی را که در زندگی خود بدان برخورد کردید فقط از کسی یاری بطلبید که بتواند شما را یاری کند ما مسلماً تنها نیستیم و تکیه گاه داریم و از نعمت هایی که خداوند به همگان ارزانی بخشیده شکر گذاری کنید تا مبادا فردا افسوس آن بخورید از لحظه لحظه عمر خود بهترین وجه استفاده کنید و با تلاوت قرآن چهره های خود را نورانی کنید .و در پایان وصایایی با خانواده ام دارم .همان طور که من نور چشم شما هستم و همان طور که مرا دوست دارید من نیز شما را دوست دارم و شما در نزد من عزیزتر از هر چیز هستید و شما را از جانم بیشتر دوست دارم .ولی امروز وظیفه ماست که با کفار از خدا بی خبر به جنگ بپردازیم و من بخاطر مادیات به جبهه نیامدم به حقی که بر من دارید شما را قسم می دهم مرا حلال کنید خواهر و مادر من همواره حجاب اسلامی خود را رعایت کرده و در اول وقت نماز بپای دارید و اصلاً گریه نکنید و راضی نیستم دیگر عرضی ندارم.

خداحافظ

همه باید بروند پس بهتر که مرگ با عزت و افتخار باشد.

من خیلی عکس داخل یکی از کارتن ها گذاشتم.

دلداه حریم عشق: شهید علی ناجی زاده

فصل رویش: 1348

لحظه وصال: 1365/10/19

محل عروج: شلمچه

آشیانه خاکی: انار ،امام زاده محمد صالح

داستان شهادت و آنچه تداعی می کند به قدری احساسی و به قدری هیجان آمیز و عاشقانه است که روح را به آتش می کشد و منطق را فلج می کند و قدرت ناطع را ضعیف و اندیشیدن را دشوار. چه شهادت آمیزه ای از یک عشق گذران و از یک حکمت عمیق و پیچیده و این دو را با هم نمی توان بیان کرد و در نتیجه حق سخن را ادا نمود .

(دکتر علی شریعتی)

و بار دیگر خورشید نورانی عبدی صالح ازبندگان خداوند درروستای حسین آباد انار در سال 1348طلوع کرد و این بار شهید علی ناجی زاده فرزند اکبر با قدوم مبارک خویش فضای خانه ای را نور باران کرد و شمیم نفس گرمش دل پدر و مادر را شاد نمود .علی دوران کودکی را سپری نمود و راهی سنگر مدرسه گردید و توانست مدرک تحصیلی پنجم را در مدرسه ابتدائی به پایان رساند. علی فردی بود عاشق کسب و علم و دانش و اهل مسجد بود در مراسم مذهبی شرکت فعالانه داشت و دارای پشتکار خوبی بود به واسطه همین پشتکار بود که توانست در مدرسه قدیری اندکی مدرک دیپلم خود را کسب کند و پس از اخذ مدرک راهی جبهه شد و در عملیات کر بلای 5 در منطقه جنگی شلمچه درتاریخ 1365/10/19در سن 17سالگی به لقاءالله پیو ست و برگ خونین دیگری به دفتر شهادت اضافه نمود.

رهروانش فزون باد .