مهدی شهبا

نــام :
مهدی
نـام خـانوادگـی :
شهبا
نـام پـدر :
حسین
تـاریخ تـولـد :
1344
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسمه تعالی
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ
حمد از خدایی که هدایت نمود ما را در این راه و ما را امکان هدایت نبود اگر راهنمایی نمی کرد ما را.
پروردگارا، کریما، رحیما، ای محبوب محبان، ای معشوق عاشقان، ای پناه بی پناهان، ای درمان دردمندان، ای امید امیدواران، ای نوای بی نوایانع ای نیاز نیازمندان، ای فروغ قلب خالصان، ای قبله مخلصانع ای عطابخش گدایان، کدام جستجوگر به جستجویت برخاست و ترا نیافت و کدام عاشق دلباخته به درگاهت لطفت آمد و به وصال تو نرسید آنانکه در این دریای پرخروش حیات به جستجویت برخاستند ترا یافتند و آنانکه به عشق دیدارت با پای دل بسویت آمدند با دیده جان به دیدارت نائل شدند.
یا الله عاشقانت شب در محراب عبادت سراپا نیاز و غرق رازند و به هنگام روز شیر بیشه شجاعت،دیده قلبشان نگران جمال یار و جانشان محو دیدار دست و دلشان از غم دوری کوی معشوق محزون است اگر اجل مقدر نبود یک لحظه روحشان در کالبد مادی قرار نمی گرفت آری عشق به رضوان و خوف از عذاب یکباره به جان و تنشان جدایی می انداخت.
پروردگارا به راه بندگیم بدار و از زشتیها دورم کن و به صفات اخلاقی و صفات الهی بیارای و قلبم را به نورت روشن و منور گردان.
با سلام و درود به پیشگاه امیدآفرین و شیرازه کتاب آفرینش و عطوفت بیکران پروردگار و خشم توفنده یزدان و بزرگتر آیت خدا حضرت مهدی(عج) که جهان در تب و تاب ظهورش با قلبی لرزان و چشمی گریان به انتظار ایستاده است و با سلام به پیشگاه امام عزیز خمینی کبیر و با درود به روان پاک شهیدان.
نخست شهادت می دهم که اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله
مادرجان: هرگاه که از جبهه باز می گشتم و هنگامی که شهر و دیارم می رسیدم اشک از چشمانم جاری می شد که چرا جبهه یعنی آن محیط الهی را ترک کردم و هنگامی که در شهر قدم بر می داشتم همچون عاشقان دیوانه ای که یک لحظه طاقت جدایی از معشوق را ندارند یک لحظه طاقت دوری از جبهه را نداشتم و آرزو داشتم که در جبهه باشم تا آنروزی که یا پیروز شویم و یا به شهادت برسم یعنی تنها آرزویم.
و هنگامی که در خون خویش می غلتم خوشحال خواهم شد که با آنچنان روی زیبا با معشوق روبرو می شوم پس ای مادر آیا بر خوشحالی و رستگاری فرزندت راضی نیستی آیا تو بر خوشحالی من می گریی و اشک می ریزی می دانم که اشک می ریزی ولی امیدوارم که اشک شوق باد. از اینکه نتوانستم زحمات زیادت را جبران کنم و از اینکه برایت فرزند خوبی نبودم مرا ببخش و شیرت را حلالم کن و اگر خواستی گریه کنی بر حسین گریه کن.
پدرجان: امیدوارم هنگامی خبر شهادتم را می شنوی هرگز ناراحتی به خود راه ندهید بلکه حتی سلاح به دست گیرید و آمادگی خود را برای جهاد اسلامی تا آزادی قدس عزیز و ریشه کن شدن فتنه از تمام جهان اعلام کنید. پدرجان از بابت زحماتی که برایم کشیدید مرا ببخشید.
و اما وصیتم به شما خواهران و برادرانم این است که نماز به پای دارید و قرآن را بخوانید و هرگز از قرآن جدا نشوید و احکام دین را سرلوحه زندگی خود قرار دهید.
در جلسات دعا شرکت کنید و سعی کنید پاسدار به حق خون شهیدان باشید و صبر و تقوی را پیشه کنید و شما خواهرانم حجاب را رعایت کنید زیرا که در برابر دشمن حجاب شما کوبنده تر از خون شهید است.
و شما ای مردم: عن مولانا امام رضا(ع): لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّی تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1 سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2 وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3 وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
امام جواد فرمودند: مومن مومن نیست مگر آنکه سه خصلت در وی باشد یک سنت از خدا و یک سنت از پیغمبر و یک سنت از امامش و اما سنت خدا پوشیدن سر دیگران است و سنت پیامبر مدارا کردن با مردم و سنت امام صبر کردن در گرفتاریها و مشکلات و صبر کردن در از دست دادن عزیزان است.
پس ای مردم خدا ستارالعیوب است و کتمان السر است شما نیز بر روی نابسامانیها و مشکلات انقلاب پای گذارید و به ثمرات آن بنگرید و دست آوردهای انقلاب را دریابید و در این مورد کتمان السر باشید و همیشه نگویید که انقلاب برای ما چه کرد یک بار هم بگویید که ما برای انقلاب چه کردیم و با هم در میان جامعه با محبت و وفاداری برخورد کنید و در مسائل و مشکلات و مخصوصا در مسئله جنگ صبر داشته باشید و جبهه ها را گرم نگه دارید.
و شما ای دوستانم خود این را می دانید که وارث خون و اسلحه زمین افتاده صدها هزار شهید هستید شهدایی که پیوسته ندایشان این بود که دوست داریم اسلحه زمین افتادمان برداشته شود و سنگر خاالی شدمان پر شود  راهمان ادامه یابد پس ماموریت خود را به خوبی انجام دهید تا رحمت الهی شامل حالتان شود و رستگار گردید.
بر سر قبرم پرچم جمهوری اسلامی ایران و پرچم مشکی که روی آن شعارهای کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا نوشته شده است نصب کنید تا دشمن بداند تا ستمگری بر صحنه گیتی باشد مبارزه و عاشورا و کربلا هم هستند. در تابلوی بالای قبرم یک قرآن و یک مهر نماز بگذارید تا دشمن بداند که تمام مقصد ما مکتب ماست. به برادرانم محمود و علی و احمد و به خواهرانم صدیقه و طاهره و نصرت و مریم سلام برسانید و بگویید که سعی کنید که هر آینه به اسلام و مسلمین و جمهوری اسلامی خدمت کنید من که در این مدت عمر کوتاهم نتوانستم کاری برای انقلاب و اسلام انجام دهم شما سعی کنید که کاری انجام دهید.
به برادرانم کمال ستوده نیا و حسن شرفی و ستار امینی “تهران” و علی الله دادی و اصغر یعقوبی بگویید که شما هر کجا که باشید در قلب من جای دارید و انشاالله که فردا در محضر حسین(ع) یکدیگر را ملاقات کنیم. در خاتمه این را نیز بگویم که دوست ندارم که بی تفاوتها و کسانی که جز نق زدن به دولت و زخم زبان زدن به مسئولین و امام عزیز کار دیگری ندارند در تشییع جنازه ام شرکت کنند.
خداوندا امام عزیز این عزیز دل مسلمانان را تا قیام قائم آل محمد حفظ کند.
خدایا ما را به عشق حسین بمیران. والعاقب للمتقین. 64/10/5

بیوگرافی

بيست‌و‌پنجم مرداد 1344، در روستاي ‌سليمانيه از توابع شهرستان سيرجان به‌دنيا آمد. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش آمنه نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم تجربي گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سي‌ام دي 1364، در جزيره مجنون بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1364/10/30
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
جزیره مجنون
عـملیـات :
نامشخص
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *