نورالله جعفری کنگ

بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا
اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد می کنند پس شما مومنان با دوستان شیطان بجنگید (از آنها هیچ بیم اندیشه نکنید که مکر و سیاست شیطان بسیار است و ضعیف است) قرآن کریم آیه 75 از سوره نسا.
ای امت حزب الله و ای یاران روح الله من وصیتی بدان صورت ندارم چون وصیتم خداست اما سخن کوتاهی دارم که لازم می دانم آن را به اقوام و خویشان و دوستانم و آنانکه وصیتم به گوششان می رسد. سخن خود را با سلام بر شهیدان راه خدا از هابیل تا حسین(ع) و از حسین تاکنون و سلام بر رهروان راستین راه حق حقیقت و سلام بر بت شکن زمان روح الله و سلام بر آنانکه راه شهادت را بما آموختند که می شود با خون بر شمشیر پیروز شد. من هم با اتکا به الله و به فرمان امام که گفته اند جوانان بروند و کار جنگ را یکسره کنند. به جبهه حرکت کردم تا به فرمان امام لبیک گفته باشم و اما از تو می خواهم ای امام مرا ببخشی چون فقط یکبار بفرمانت شهید شدم چون جان ارزشی ندارد در مقابل تو ای امام ای کاش خدا هزاران جان برایم می داد و هزاران بار به فرمانت شهید می شدم. لذا روانه میدان شدم تا رسالتی سنگین را که بر دوش من گذاشته شده بود بپایان برسانم و آن رسالت سنگین رسالت خون شهدا است. . که ای دوستانم سلاح برگیریم و آنرا به مقصد برسانید و این را بدانید که ما برای اسلام و قرآن فدا شدیم لذا از شما می خواهم که بر مزارم قرآنی را باز کنید و بگذارید و نمازم را بر مزارم بگذارید تا نشان این باشد که ما برای نماز و قرآن فدا شدیم و از شما نیز می خواهم که قرآن بخوانید دعا بخوانید و نماز اول وقت را فراموش نکنید و دعاها و نماز جمعه یادتان نرود و در ضمن دهانم را باز گذارید تا نشان دهد که در هنگام الله اکبر گفتن به شهادت رسیده ام و چشمانم را باز و دستانم را باز بگذارید تا اثبات شود و دشمنان بفهمند که با چشمان باز و آغوش باز به دیدار شهادت رفتم تا خدایمان را ملاقات کنیم و اما از شماها می خواهم که با خدا باشید و این را بدانید که دلها آرام نمیگیرد مگر با یاد خدا “الا بذکر الله تطمئن القلوب” مگر با یاد او که در قران می فرماید “ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم” که خدا را یاری کنید تا خدا هم شما را یاری کند و در جای دیگری می فرماید “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” بگو خدا یکی است تا رستگار شوی.
لذا از خانواده ام می خواهم که برایم گریه نکنید و مرا ببخشید از آنکه نتوانستم قدری از حمایت شما را جبران کنم و فرزندی برای شما باشم که نبودم. علاوه از این همه اینها آغوش سنگر از آغوش شما گرمتر بود و برای من و اگر نیامدم این را بدانید که تنها نیستم و آنجا عزیز زهرا همسنگر شهید است. این را به حقیقت بدانید و ناراحت نباشید و اگر خواستید بر من گریه کنید اول بر امام حسین گریه کنید و بعد بر مظلومیت بهشتی شهید انقلاب حسین گریه کنید که درس شهادت را به ما آموخت و بر بهشتی گریه کنید که با شهادتش جامعه را دگرگون کرد. بر حسین گریه کنید که در همه حال صدای هیهات من الذله اش بلند بود و ما هم از او آموختیم درس شهادت را. اعلام کردیم که ذلت و خواری از ما بدور است و راهی را هم که باید رفت پس چچه زودتر و با سعادت. ما مال خداییم و بازگشتمان بسوی اوست. انا لله و انا الیه راجعون لذا می رویم تا کربلا را فتح کنیم و بزودی پیام آور فتح کربلا باشیم و اثبات می کنیم راه قدس از کربلا می گذرد و از شما دوستان می خواهم که به فرمان امام راهی قدس شوید و قدس را آزاد سازید و اگر بی من به کربلا رفتید مشتی را از این تربت پاک بیاورید و بر مزارم بپاشید تا بلکه خدا به حرمت این خاک گناهانم را بیامرزد و تا بانگ لااله الا الله از جهان شنیده نشود مبارزه کنید و بدانید که خدا با شماست و امام را دعا کنید که او باعث شد ما به اینجا برسیم. در پایان از تمامی دوستان و اقوام و خویشان و افرادی که با آنها رفت و آمد داشتم می خواهم که اگر به آنها اذیتی رسانده ام مرا ببخشند. والسلام. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا. بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا/ تشنه اب فراتم ای اجل مهلت بده. تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

يكم ‌بهمن 1342، در شهرستان ‌شهربابك چشم به جهان گشود. پدرش‌ حيدر، كشاورز بود و مادرش رحيمه نام داشت. دانشجوي مقطع كارداني و معلم بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. نوزدهم ‌دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش ‌به‌ شهادت رسيد. پيكر وي ‌مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال1374، در گلزار شهداي روستای كنگ زادگاهش به خاك سپرده شد.