
بسمه تعالی
قطعه ای از وصیت نامه شهید رستم حبیبی
من می روم و برای جنگ می روم. می روم تا از میهنم از ناموسم و از شرفم دفاع کنم ولی قبل از رفتن به تو ای پسر و دختر گرامیم وصیت می کنم که نگذارید دشمن به ما بخندد. نگذارید که دامن گیر طعنه های دشمن شویم. ای پسرم هرگاه تفنگی بر دوش گذاشتی یادت باشد که هدف پاک کردن نقطه منفی است. یادت باشد که اماممان فرمودند هرگاه خواستی تیری را هدف بگیری فقط به تجاوزگران و مفسدان نشانه بگیر و الا جزو منافقین می شوی. پسرم مبادا کاری کنی که غیرت مردانه ات را ارزان از دست بدهی.
و تو ای دخترم حجابت را زینتت قرار ده و نگذار چادر عصمت که با خونهای ریخته شده زیادی به دست آورده ایم، بمیرد. مبادا حرکتی کنی که سرورم فاطمه از تو رنجیده شود و مبادا فریب فرهنگ غرب را بخوری که بیبی ام زینب […] را از دست بدهد و از تو دلگیر شود. و اما تو ای همسر و یار گرامیم در نبود من فرزندانمان را تربیتی علی وار و فاطمی یاد بده و راهنمای زندگیشان باش و از آنها کوهی مقاوم در برابر مشکلات بساز که همواره مراقب باشند.
يكم فروردين 1314، در روستاي گشميران از توابع شهرستان منوجان ديده به جهان گشود. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش ماه ملك نام داشت. خواندن و نوشتن را ميدانست. ازدواج كرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. كارگر و اعزامي بسيج بود، يكم مهر 1365، در روستای جازموريان كهنوج هنگام درگيري با اشرار بر اثر اصابت گلوله بهشهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار

بدون دیدگاه