بسم الله الرحمن الرحیم گواهی می دهم به وحدانیت خداوند یگانه و به رسالت نبی اکرم پیغمبر اسلام و امامت ائمه معصومین صوالت الله اجمعین.اینجانب اکبر ابوالحسنی در کمال سلامت عقل و اختیار به حکم وظیفه شرعی وصیت می کنم چون در موقعیت حساس و سرنوشت ساز که جمهوری اسلامی از هر طرف مورد حمله ناجوانمردانه ابرقدرتها شوروی و آمریکا و عمالش صدام و صدامیان ایران عزیز و نظام عدل جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفته به حکم وظیفه شرعی وظیفه خود میدانم که از کیان و عظمت اسلام و آرمان مقدس جمهوری اسلامی، دفاع کنم و حاضرم با جان و دل در این راه جانم را فدای اسلام و به رتبه عالی شهادت نائل آیم.زهی افتخار و بسی سرافرازی است همیشه در طول تاریخ مکتب و سرزمین مقدس اسلام مورد هجوم بیگانگان بوده و شهیدان از صدر اسلام در زمان پیامبر عظیم الشأن و ولی گرامی اش امیرالمؤمنین و فرزند والا گوهرش حسین بن علی (ع) داشته و اکنون که نظام جمهوری اسلام و امیر مستضعفان جهان، امام خمینی بوجود آمده و از بدو تأسیس آن مورد توطئه ها و حمله ها قرارگرفته و الحمدالله یکی بعد از دیگری به صورت معجزه پیش رفته و به پیش می رود تا اهداف عالی اسلام و نظام عدل الهی را در تمام ابعاد آن مستقر و پیاده کند، لذا بر همه ما فرض است که این مقام والای امر ولی و ولایت فقیه نایب برحقش امام زمان اطاعت کنیم و موانع را برطرف و پرچم پرافتخار ایران اسلامی را در سراسر جهان به اهتزاز در آوریم و به امید آن روز، تکرار می کنم که من داوطلبانه با کمال اشتیاق و شور و شوق این راه را انتخاب کردم و امیدوارم مانند برادران به خون آغشته عزیزم، نیز به شهادت و به لقاءالله که آرزوی من است برسم، زیرا همه از خدائیم و به سوی خدا می رویم چه بهتر از آنکه من این امانت را جان خویش را در راه او نثار کنم، لذا سفارشم به همه همسنگرانم و مسلمانان این مسیر را بپیمایند و از مقام ولایت فقیه اطاعت کنند و برای استقرار نظام جمهوری بکوشیم ما ایرانیان آزاد و آباد و مستقل و سربلند داشته باشیم. اگر من در این راه به شهادت رسیدم، به فیض شهادت راه داشته ام ، جنازه ام را در کنار شهیدان عزیز همسنگرانم در بهشت زهرا الهیه، جوادیه به خاک بسپارید و سفارشم به پدر عزیزم و مادر عزیزم و بازماندگان آن است که بعد از شهادتم زیاد ناله و اندوه به خود راه ندهند و بی طاقتی و زجری بدهند، شهادت ، شهادت است این که غم ندارد، بلکه شادی آفرین است.به فرزندان نور چشم من ، محمدرضا عزیزم، فاطمه عزیزم، جواد عزیزم و زهرا عزیزم سفارش می کنم راه خدا را در پیش گیرند و مسیر حق و اسلام منصرف نشوند و به همسرم سکینه، سفارش می کنم که در تربیت فرزندانم بکوشد تا فرزندان صالح و قدر همه مسلمانان را به جا آورند و قرض مردم را تحویل دهند. به همسرم وصیت می باشد و موظف است وظایفم را اجرا کند و من 15 تا روز در ماه رمضان به جبهه بودم و بدهکارم و 11 یازده روز روزه سالهای پیش بدهکارم از مال من بردارید و به کسی بدهید تا روزه های من را بگیرد و خانه و ده مرا در بین فرزندانم به شرایط اسلامی تقسیم کنید و خانه من مهری خود را از این جانب و جهت سهم خود از این خانه ده سهم می باشد و در صورت امکان در هر سال مبلغ 10000 ریال برابر هزار تومان یا بیشتر برای نماز و روزه بدهند.سلام گرم مرا به همه بستگانم و دوستانم و همیشه در صحنه ایران و جوادیه، الهیه سلام گرم من به همه. به رهبر عزیزالشأن اسلام، امام خمینی به امید روزی که پرچم پرافتخار ایران در سراسر قله های کشوری جهان به اهتزاز در آید و مستضعفین از چنگال ابرقدرتهای جهان نجات ببخشند. امید دعای خیر دارم که بر من قرآن و فاتحه بخوانند و از خداوند بزرگ مرا بخواهند و در ضمن تقدیر و سپاسم را از گروه رزمنده ، بسیج جوادیه، الهیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفسنجان ابراز امیدواری و برای همه آنها فتح و پیروز و سلامت کامل آرزومندم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. اکبرابوالحسنی
نهم شهريور 1330، در روستاي جواديه از توابع شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. پدرش رضا و مادرش كلثوم نام داشت. خواندن و نوشتن نمي دانست. موتوربان بود. سال 1353 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و چهار دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و سوم خرداد 1367 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر او در گلزار شهداي گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه