حسن میرزایی

بسم رب الشهداء والصديقين

بنام خداي شهيدان

ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علي القوم الكافرين: بار پروردگارا اي رب العالمين، اي غياث المستغيثين و اي حبيب قلوب الطالبين: خداوندا ترا تشكر مي كنم كه شربت شهادت اين بنده فقير و حقير و گناهكار را در راه خودت به من ارزاني داشتي و اين تنها آرزوي من بود كه اين نعمت بيكران و خداپسندانه خودت را بر اين انسان ذليل عطا فرمودي و اين تنها سعادت من بود كه شهادت را و مرگم را در راهت يافتم و طبق آيه در قرآن ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان فهم الجنه
بدرستيكه خداوند از م‍ؤمنين مي خرد جانهايشان را و در عوض بهشت به ايشان مي بخشد. بهشت را ارزان از دست ندهيد انسانها به طرف معبود خود پرواز كنيد كه حاصل و نتيجه زندگي خود را خواهيد ديد و در بهشت برين سكنا خواهيد كرد. بهترين سعادت انسان اين است كه در كوچكترين زمان وسيله خود اعلاترين وا رزشمندترين ارزشها را بيگرد و اين سعادت راهي ندارد بغير از لطف و عنايت پروردگار و معبود الهي كه خداوند هيچ وقت بنده اش را از اين عنايب بي نصيب نمي كند و برادران و خواهران من وصيتي براي كسي ندارم. فقط يك تذكر كه اين تذكر پر از درد و رنج و يك مشت ابر غبارآلود است كه بر صفحه مي آورم. و اين تذكر همچون تيغي و يا تيري است كه بر قلب سياه دلان نااميدي است كه اين آزادي را حس نكرده اند بر سر اموال اين دنيا و اين ملت و اين امت مي آورند و جهان تا اينكه به نيستي و تباهي و نابودي مي كشانند و اي مرگ بر شما برگ بر قلبان تيره و تاريك شما كه دائما در طپش و خشم نكبت بار خود مي لرزيد، مي لغزيد و خداوند براي امتحان شما را كور كرده كه ببيند آيا جهان بر محور شماست كه مي گويند جهان طبيعت خودمحوري است. و مبدا هستي ندارد شرم كنيد اي نابخردان عالم، اي روسياهان خداوندا تو شاهد بودي كه من با تعهدي كه با تو بستم و با اين ازادي بستم با تمام گذران وقت و با تمام دردها و رنجهايي كه بر جانم در اين انقلاب وارد شد در برابر اين سياه قلبان ايستادگي كردم و يك آن از اين ضد انقلابها جوجه كمونيستها چشم نمي پوشيدم و دائما آنها را زير نظر داشتم كه اعمال ؟؟؟ بار خود را به اوج نرسانند صبر و شكيبايي از مقابلشان در اين آزادي كردم و اين را مي دانم كه اربابان اينها و اين پيران تازه به دوران رسيده نعمت اين آزاي را درك نكرده اند چون در بند نبوده اند و همانهايي هستند كه در گوشه هايي از ترياهاي پاريس و لندن و هامبورگ زيست كرده اند، مي كنند. اي مرگ بر اينها باد.

من شهيدم در كف خود پرچم ايمان گرفتم               جان خود داردم مادر وليكن دامن جانان گرفتم

مادر، سلام با چه روحيه اي از تو تشكر كنم كه اين همه نعمت آزادي بعد از معبودم به من بخشيدي در دامنت بزرگ شدم و در دامنت مرا به معبودم معرفي كردي تو بودي كه بعد از پدرم مرا بزرگ كردي و نگذاشتي كه غم پدر مرا محزون كند. چندين سال از تو دور بودم تا اينكه باسواد شدم و معلمي در اين جامعه آزاد؟؟؟ به چه زيباست كه مدتها برايت خدمت كنم اما موقعيت زمان به من چنين اجازه اي نداد. صداي هل من ناصر ينصرني امام حسين در ياري حسين مرا بخود اجازه نداد كه در خانه بنشينم و محبت تو را ببينم و صداي رهبرم خميني اجازه نداد من در اين برهه از زمان خوشگذران مي باشم و به اين نداها لبيك گفتم و پاره اي در ركاب و با سينه دريده و با كتاب مؤمن مكتب اسلام و ياورم ؟؟؟

به ميدان رفتم و از خدا آرزو كردم كه ايمانم را استوار تر و قدرتم افزونتر و اسلحه ام را برانتر گرداند تا دشمنان را همچون برگ خزان بر زمين بريزم. اما مادر اسلام به اين شهيدان تشنه است. اميدوارم خدا تو را از من راضي كند و هم چنين قلبت را خشنود گرداند، گريه نكنيد كه با گريه تو بخدا من ديگر صبر ندارم اشكهايم سرازير مي شود خوبي برايت نكردم. بديهايم را اميدوارم با خلوص نيت در درگاه باريتعالي ببخشند امين.

فرزندت – نديده كامت

نصيحت به برادران و خواهران اميدوارم با صميم قلب مرا در درگاه خود ببخشيد.

و همچنين از عروسهاي مادرم التماس دعا دارم كه اميدوارم مرا ببخشيد.

بسمه تعالي

حسن در روستاي سي ريز از توابع شهرستان زرند كرمان به دنيا آمد. پدرش محمد و مادرش شهربانو نام داشت. تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي ادامه داد. در هنگام دفاع مقدس به عنوان پاسدار وظيفه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد. در جبهه مسئوليت توپ پدافند هوايي را به عهده گرفت. سرانجام در منطقه عملاتي شلمچه بر اثر تركش به شهادت رسيد.

مدفن پاك وي در گلزار شهداي سي ريز قرار دارد. از اين شهيد عزيز تعدادي نامه، خاطره، يادداشت، عكس و يك وصيتنامه به جاي مانده است.