محمد حقگویی

نــام :
محمد
نـام خـانوادگـی :
حقگویی
نـام پـدر :
حبیب الله
تـاریخ تـولـد :
1347
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ
آنان که گفتند محققا پروردگار ما خداست بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان بر آنها نازل شوند و مژده دهند که هیچ ترس و حزن و اندوهی از گذشته خود ندارید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند بشارت باد.
خدا را سپاس می گویم که به من قبل از مرگم (خدا کند توفیق شهادت در راه خدا و آرمانهای والای اسلامی به من عنایت کند) فرصت نوشتن این وصیت نامه را داد.
خدایا به تو پناه می برم و از تو یاری می جویم. خدایا بحدی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی نمودم که شرمنده ام مرا از بخشیده شدگان خودت قرار بده اگر شهید شدم چشمان را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که کورکورانه به این راه نرفته ام. دستان را بیرون از تابوتم بگذارید تا راحت طلبان و دنیاپرستان ببینند که چیزی با خود به آن دنیا نمی برم و مشتانم را گره کنند تا کافران بدانند که جسم بی جانم نیز نخواهد گذاشت حتی لحظه ای بخود آرامش ببینند.
سلام بر پدر و مادرم و برادرانم و خواهرم وبه تمام کسانی که این وصیت نامه را می خوانند. پدرجان خداوند می فرماید دو راه برای انسان گذاشتم یکی خوب و یکی بد. من راه خوب را انتخاب کرده ام. پدرم از اینکه جان ناقابلم را هدیه رهبر و ملتم می کنم مپندار که من مرده ام بلکه زنده ام و در نزد خدای خود روزی می خورم.
سخنی با مادرم دارم. مادر بر خود ببال و بر خویشتن افتخار کن که فرزندت را در راه خدا دادی. صبور باش جامه نو بپوش و شادی کن.
اما خواهرم که برایم دلسوز و مهربان بودی من از شما خجلم چون بسیار برای م زحمت کشیدید. گریه نکنید شادی کنید و جامه نو بپوشید زیرا تنها برادرتان داماد شده. دامادی که خلعت دامادیش کفن و حنای عروسیش خون و حجله زفافش قبر است.
اما سخنی با برادرانم، برادران عزیز و مهربانم خواهش می کنم اگر خبر شهادت تنها برادرتان را شنیدید صبور باشید جامه نو بپوشید. امیدوارم برادر خوبی برایتان بوده باشم. برای همه شما طلب صبر و استقامت از پروردگار خواهانم.
از برادران و خواهرم می خواهم که به مادرم دلداری بدهند و به او بگویند که شهید شدن در راه اسلام هیچ غم ندارد.
در پایان از کلیه اقوام و بستگان پوزش می خواهم که در پایان از آنها نام بردم و امیدوارم که اگر از من بدی دیده اند به بزرگی خودشان مرا ببخشند و به تمام دوستان سلام مرا برسانید .
در پایان امیدوارم که هر کدامشان فردی مفید در راه به ثمر رساندن انقلاب اسلامی باشند.
پدر و مادرو برادرانم و خواهرم اقوام و بستگان را به خدا می سپارم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
تو ای مادر مکن زاری که من اکنون بسی شادم / نمردم زنده می باشم بود رنج تو در یادم
همانا شیر پاکت تو مرا جانباز پرورد / که جان خویش در ره قرآن ز کف دادم
تو هم بابای خوب من مکن شیون مزن بر سر/ باشد افتخار تو اگر بر خاک افتادم روز محمد جاودانم بانگ آزادیست فریادم.

بیوگرافی

هفتم ‌تير 1347، در شهرستان بردسير متولد شد. پدرش حبيب‌الله و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند، به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه اعزام شد. پانزدهم خرداد 1367، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1367/03/15
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شامچه
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *