علیرضا زابلی

نــام :
علیرضا
نـام خـانوادگـی :
زابلی
نـام پـدر :
غلام
تـاریخ تـولـد :
1356/11/15
مـحل تـولـد :
کرمان
سـن :
25 سـال
دیـن و مـذهب :
اسلام -شیعه
شرح شهادت
وصیت نامه
بیوگرافی

علی‌رضا، فرزند غلام پانزدهم بهمن‌ماه سال 1356 در کرمان متولد و سال ۱۳۷۱ وارد دبیرستان مکتب‌المهدی(عج) کرمان شد. او پس از گذراندن دوران دبیرستان با ورود به دانشکده نظامی در خدمت سپاه پاسداران درآمد.
علی‌رضا بهمن‌ماه سال 1381 در یک ماموریت با تعدادی از پاسداران سپاه ثارالله کرمان، عازم زاهدان شدند. بازگشت این عزیزان از ماموریت زاهدان، مصادف با سی‌ام بهمن‌ماه سال 1381 بود.
هواپیمای ایلیوشین در فرودگاه زاهدان، پاسداران سپاه ثارالله را برای بازگشت به کرمان، سوار کرد ولی این پرواز در کوه‌های سیرچ سقوط کرد و همه سرنشینان آن در شب عید غدیر به شهادت رسیدند.

پیکر مطهر شهید علی‌رضا زابلی در قطعه 3، ردیف 10 گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد.

یکی از دوستان این شهید روایت می‌کند:
مهرماه سال 1376 دانشکده افسری اصفهان میزبان جمع زیادی از افسران جوان بود. من و علی‌رضا و تعداد دیگری از بچه‌های فارغ التحصیل مکتب‌المهدی هم در میان آن‌ها بودیم. علی‌رضا جزء نیروهای منظم و فعال دانشکده بود.
روزهای پایانی مهرماه بود. یک روز او را در خوابگاه دیدم که با وسواس خاصی مشغول کادو گرفتن هدیه‌ای است. کاغذ براق و خوش‌رنگ کادو هر نگاهی را به خودش جلب می‌کرد.
گفتم: مبارکه ان‌شاءالله. این کادو زیبا برای کیه؟
لبخندی زد و گفت: مجید جان یعنی خبر نداری که چند روز دیگه تولد حضرت زهرا(س) و روز مادره؟
در هیاهوی کلاس و درس و تمرین واقعاً فراموش کرده بودم.
اتفاقاً روز بعد گفتند که برای تولد حضرت زهرا دو سه روز مرخصی می‌دهند. در بین شادی بچه‌های خواب‌گاه، نشاط علی‌رضا جور دیگری بود. خوشحال بود که می‌تواند به دست خودش هدیه را به مادرش بدهد.
خیلی زود ساک‌مان را برداشتیم و به سمت دژبانی رفتیم. وقتی که دژبان مشغول وارسی ساک علی‌رضا بود، به هدیه کادو پیچ شده گیر داد و گفت باید کادویش را پاره کنی تا من هدیه را ببینم.
ما هرچه اصرار و خواهش کردیم، فایده‌ای نداشت. علی‌رضا این هدیه را با شوق و ذوق خاصی کادو گرفته بود و پاره کردن آن برایش سخت بود اما با این وجود کادو را پاره کرد و هدیه را روی میز گذاشت.
ما خیلی از دست آن سرباز دژبانی عصبانی شدیم، اما قلب پر مهر علی‌رضا اجازه هیچ عصبانیتی را به او نمی‌داد. آرام هدیه بی‌کادو را در ساکش جا داد و با هم راهی ترمینال شدیم…

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1381/11/30
کـشور شـهادت :
ایران
مـحل شـهادت :
ارتفاعات سیرچ
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
گلزار شهدای کرمان
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
3
ردیـف :
2
شـماره :
17

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *