مهدی جمهری خامنه

بسم الله الرحمن الرحیم
شکر می کنم خدای بزرگ را که به من شعوری عنایت کرد تا راه حق را تشخیص بدهم و خدای را شکر که به من قدرتی داده است که در این راه گام بردارم. با درود به روان پاک شهدای انقلاب اسلامی ایران و با درود به امام این مظهر و اسطوره مقاومت و با سلام به امید امت آقای منتظری و با سلام به ملت شهیدپرور ایران و با سلام به پدر و مادر عزیزم.
پدر و مادر می دانم که هرگز برای شما پسر خوبی نبوده ام. می دانم که هرگز نتوانستم زحمات شما را جبران کنم. مادر می دانم که من از اشک چشمان تو و از آبله های دست پدرم قوت گرفتم و رشد کرده ام ولی چه کنم فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین زمان برای حل این مسئله ما را به جبهه دعوت کرده است و من چون کوفیان نیستم و با قلبی آکنده از عشق و با مغزی آگاه به این ندا لبیک می گویم. مادر اگر افتخار کشته شدن در راه مکتبم نصیبم شد مبادا که قطره اشکی ریزی و یا جامه سیاه بپوشی. مادر خانه را چراغان کنید و شربت و شیرینی بدهید چرا که امام سالم و سلامت است و ما تا امام را داریم از هیچ چیز ترسی نداریم. پدر می دانم که برایت خیلی سخت است ولی پدرم امانتی بوده ام در دست تو و پدرم چه امانتدار خوبی بودید و حال که مرا به صاحبم بر می گردانی غمگین مباش. برادر و خواهرانم شما را وصیت می کنم به سه چیز:
1-    نماز را سر وقت و تا حد ممکن به جماعت برپا کنید مبادا نماز را سبک بشمارید که عرش از این عمل می لرزد.
2-    شرکت در مراسم دعا که انسان ساز است که دعا حجاب میان شما و خدای شما را بر می دارد. برادرانم جای مرا در دعای کمیل و توسل خالی بگذارید که خدم می آیم و سومین وصیت من پیروی بی چون و چرا از فرمان امام و پیروی از خط امام و سرکوب مخالفان امام که ما هر چه داریم از تصدق امام است و اگر آبرویی داریم بخاطر آبروی امام است و همیشه فریادتان این باشد: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی خمینی را نگهدارد.
در آخر چیزی ندارم که برای کسی باقی بگذارم جز کوله باری از گناه که آنهم از آن خودم است. هر کس ناراحتی از من دارد تمنا دارم که مرا عفو کند و برایم دعا کند. من به شما نوید می دهم که بر نمیگردم مگر با ارمغان پیروزی برای شما و یا اینکه کشته شوم و جنازه ام را به شهر شما برگردانند پس تا آن زمان خداحافظ. 61/1/2

مهدی، اول شهریورماه سال 1339 در شهر زاهدان چشم به جهان گشود. پدرش احمد و مادرش مریم نام داشت. مهدی تا پایان مقطع متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت، پس از آن به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
این بسیجی باغیرت هفدهم اردیبهشت‌ماه سال 1361 در جریان عملیات بیت‌المقدس در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید.